نگارش شده در تاریخ:چهار شنبه 16 دی 1391برچسب:امام حسین, 20:8
روزى پيغمبر اكرم به خانه على عليه السلام و فاطمه سلام الله عليها آمدند.در آن وقت امام حسن و امام حسين دو طفل كوچك بودند.قدر مسلم اين است كه امام حسين از هفتيا هشتسال كوچكتر بوده است زيرا در وفات پيغمبر ايشان در اين سن بودهاند.حضرت رسول در آن روز مدتى نشستند و جلسه خيلى خوب و خوشى بود و غذايى تناول فرمودند و خيلى مسرور و خوشحال بودند و همه چنين بودند.بعد رفتند در كنار آن اتاق،ايستادند به نماز خواندن و مقدارى نماز خواندند.بعد از نماز حالت دگرگونى براى ايشان پيدا شد كه بعد شروع كردند به گريه كردن و گريه زيادى كردند.اين امر قهرا سبب بهت و تعجب همه شد كه چه شد،جلسهاى كه اينهمه توام با سرور و خوشحالى بود،پيغمبر اكرم بعد از نماز يكمرتبه به گريه افتادند،علت قضيه چيست؟
ظاهرا ناقل حضرت امير هستند.تعبير عجيبى است.آن طور كه يادم مىآيد فرمود:هيچ كدام از ما به خود جرات نداد كه از پيغمبر اكرم علت گريه را سؤال كند.فهميديم يك امر تازهاى است،پيغمبر است و خبر از آسمان و وحى و اين گونه مسائل.روايت مىگويد يك وقت امام حسين،همين طفل كوچك،از جا حركت كرد(تدبير و كار را ببينيد)،رفت مقابل جدش كه نشسته بود،اول دو پاى كوچكش را يكى روى اين زانوى جدش و يكى روى آن زانوى ديگر گذاشت(نه اينكه همينطور كه نشسته استسؤال كند) بعد سر جدش را محكم به سينهاش گرفت و چسباند.(چون پاهايش را روى زانوى جدش گذاشته بود سر جدش را زير چانه خودش چسباند و محكم گرفت.)سر پيغمبر به سينه امام حسين محكم چسبيده بود.مىدانيد در اين حال،وقتى كه بدنها با يكديگر تماس مىگيرد، يك بچه كوچك،طفل بسيار بسيار عزيز پيغمبر و آن علائقى كه پيغمبر دارد،چگونه آن محبتهاى پيامبر به جوش مىآيد.دستهايش را هم به سر پيامبر قلاب كرد و چسباند.همينكه خوب پيامبر را محكم در بغل گرفت و مطمئن شد كه تمام عواطف او را به جوش آورده است، يكمرتبه گفت:«يا جداه!ما يبكيك»پدر جانم چرا گريه مىكنى؟علتش را به ما بگو.
آنگاه پيغمبر اكرم شرح داد،فرمود:جبرائيل بر من نازل شد و در اين حال آينده فرزندان مرا براى من شرح داد و از آن جمله اينكه بر حسين من چه خواهد گذشت و در كجا دفن خواهد شد و بعد قبرش چگونه مطاف زوار خواهد بود؟آنگاه سؤال و جوابهايى در اين زمينهها رد و بدل مىشود.
اينها نشانههاى زيادى است از محبت پيغمبر اكرم نسبت به حسين بن على عليه السلام،لهذا فرمود:«حسين منى و انا من حسين احب الله من احب حسينا»حسين از من است و من از حسينم،خدا دوست مىدارد هر كسى را كه حسين من را دوست بدارد.
منبع: مطهری،مرتضی،آشنایی با قرآن ، ج 8،تفسیر سوره قلم